درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها فروشگاه ساعت مچیhttp://">فروشگاه ساعت مچی
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
perances
الو؟؟… خونه خدا؟؟ … الو… سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم … هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم . تونه تو رو دوست نداشته باشه؟ وباهمان بغض گفت : بلند بلند گریه کرد وگفت: خدا… فراموشت کنم؟ است …
فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی! اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی! گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی ! از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی! چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور! چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی! صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید! اشکهایم را همه دیدند! آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم! [ چهارشنبه 20 مهر1390 ] [ 22:27 ] [ مهشید ]
تقديم به همه شما که عشق را با صداقت همراه کرديد و ميکنيد.و همه شما عاشقان.
پر معنی ترین کلمه "ما" است
چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 22:28 :: نويسنده : zahra
نمیدانم چه می خواهم خدایا
چه می شد که مرزی نبود
برای نثار محبت و انسان کمال خدا بود چرا نه؟ چه می شد که نبض گل سرخ طپشهای هر قلب عاشق وعشق آخرین حرف ما بود چرا نه؟ . . . چرا نه؟ چه می شد که دست من و تو پل محکم عشق می شد برای تمامی دنیا و دنیا پر از شوق پروانه ها بود و جنگل رهاورد گل دانه ها بود چرا نه . . . چرا نه؟ چه می شد که اندوه ما را شبی باد همراه می برد و فردا هوایی دگر داشت گل مهربانی به بر داشت چه می شد که خواب گل سرخ به رویای ما رنگ میزد و رویا همان زندگی بود چرا نه؟ . . . چرا نه؟ و دل شیشه غصه بر سنگ میزد چه می شد که انسان عاشق دلش بال پروانهها بود و با عشق می ماند، با عشق میخواند چه می شد که انسان کمال خدا بود چرا نه؟ . . .چرا نه؟ چه می شد بلوغ ستاره فضای شب تیره زندگی را پر از شعر خورشید می کرد چه می شد فروغ سپیده کویر همه آرزوی ما را گلستانی از عشق و امید میکرد چه می شد که هو هوی مرغ شباهنگ دل صخره و کوه را آب می کرد و دریا حریم غم و غصه هاشو گذرگاهی از عشق مهتاب می کرد چرا نه؟ . . . چرا نه؟ فريدون فروغي
مرا انسان بخوان
چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 22:14 :: نويسنده : zahra
|
|||||
|